باطانلغتنامه دهخداباطان . (اِخ ) دهی است از دهستان جی بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در 4 هزارگزی شمال خاور اصفهان و متصل براه برخوار به اصفهان در جلگه واقع است . ناحیه ای است با آب و هوای معتدل و 213 تن سکنه و آب آنجا از قنات و
باطانلغتنامه دهخداباطان . (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در 6 هزارگزی جنوب باختری نیشابور در جلگه واقع است . ناحیه ای است معتدل با 148 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و
باطانلغتنامه دهخداباطان . (اِخ ) ناحیتی است بهند. در اوایل قرن هشتم هَ . ق . در سرزمین باطان سلطانی بنام طغلق شاه حکومت میکرد، در 753 هَ .ق . فیروز سوم ، در 808 هَ . ق . طغلق شاه دوم و در 855
بیاتانلغتنامه دهخدابیاتان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دره صیدی بخش اشترینان است که در شهرستان بروجرد واقع است و 486 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بیاتانلغتنامه دهخدابیاتان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغه ٔ بخش درود شهرستان بروجرد است که 345 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بپاتانلغتنامه دهخدابپاتان . [ ب ِ ] (اِخ )دهی از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر در 22 هزارگزی جنوب سرباز. سکنه ٔ آن 104 تن . آب از رودخانه محصول آن خرما و برنج است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
باطاننحیلغتنامه دهخداباطاننحی . [ ن َ ] (اِ) قاطاننقی . ظفرالنسر. کف العقاب . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به قاطاننقی و ترجمه ٔ ابن بیطار ج 1 ص 199 شود.
باطاننحیلغتنامه دهخداباطاننحی . [ ن َ ] (اِ) قاطاننقی . ظفرالنسر. کف العقاب . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به قاطاننقی و ترجمه ٔ ابن بیطار ج 1 ص 199 شود.
سررباطانلغتنامه دهخداسررباطان . [ س َرْ، رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ شهرستان گلپایگان . دارای 670 تن سکنه است . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).