بعلا وهدیکشنری فارسی به عربیاضافت الي , اکثر , ايضا , بجانب , بعيدا , ثانية , زائد , علاوة علي ذلک , علي نفس النمط
باعلویلغتنامه دهخداباعلوی . [ ع َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علوی بن محمد یا احمد حسینی شافعی یمنی معروف به حدادی . از کودکی نابینا بود. بسال 1132 هَ . ق . در گذشت . او راست : اتحاف السائل باجوبة المسائل . الدرالمنظوم لذوی العقول و الفهوم . الدعوةالتامة و التذکرة العامة.
باعلویلغتنامه دهخداباعلوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) (الحسینی الحضرمی ) فضل بن علوی بن محمدبن سهل مولی الدویلة که حدود 1283 هَ . ق . درگذشته است . او راست : سبیل الاذکار و الاعتبار بما یمر بالانسان و یتقضی له من الاعمار. و همچنین عقد الفرائد من نصوص العلماء الاماجد و
باعلویلغتنامه دهخداباعلوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) (السیدالشریف ) عبداﷲبن الحسین بن طاهربن محمدبن هاشم باعلوی الجاوی . او راست : سلم التوفیق الی محبةاﷲ علی التحقیق ، در فقه شافعی ، و مجموعه ای دارد شامل 23 رساله ، هم چنین دیوان شعری نیز از او باقی است . (از معجم ال
بارکدیکشنری عربی به فارسیتقديس کردن , برکت دادن , دعاکردن , مبارک خواندن , باعلا مت صليب کسي را برکت دادن