خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باقری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . (ترکی ، اِ) بترکی قید است . و قید باقلی شیح است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . [ ق ِ ] (اِخ ) از شعرای یزد. نام و تخلصش باقر . در عهد شاه عباس بفرمانداری یزد منصوب شد ولی حاکم بدسلوکی بود مگر در اواخر ایام که تغییر حال داد و در سلک ادباء درآمد. او راست :بر آن سرم که کشم دست از سر دنیااگر بجا نهدم سر، ستمگر دنیاشگفت آنکه...
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خبر بخش بافت شهرستان سیرجان که در 75 هزارگزی جنوب باختری بافت و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی دشت بر به خبر واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر دارای 50 تن سکنه . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غل...
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در9 هزارگزی باختر فهلیان و بر کنار شوسه ٔ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است . ناحیه ایست گرمسیر و دارای 250 سکنه . آب آنجا از رودخانه ٔ فهلیان و چشمه تأمین میشود. مح...
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . [ ق ِ ] (اِخ ) زیدبن احمد باقری علوی ، او در زمان متوکل عباسی خروج کرد ولی جمعی که با او همعهد و هم سوگند بودند ازو برگشتند و در جنگ بر دست لشکر متوکل گرفتار شد. (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 325).
-
باقری
لغتنامه دهخدا
باقری . [ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به باقر.
-
واژههای مشابه
-
تیره باقری
لغتنامه دهخدا
تیره باقری . [ رِ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حاجی آباد ایزدخواست است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
باقری قرا
لغتنامه دهخدا
باقری قرا. [ ق ِ ق َ ] (ترکی ، اِ) مرغی است وحشی و صحرایی و بیشتر در خارزارها بسر برد. سیه سینه . سُبری . باقرقره . و رجوع به باقریقره شود.
-
جستوجو در متن
-
باقرقره
لغتنامه دهخدا
باقرقره . [ ق ِ ق َ رَ / رِ ] (اِ) باقری قره . مرغی است حلال گوشت و ازجمله ٔ طیور وحشی میباشد. همان خروس کولی است یا تترا . (یادداشت مؤلف ). قطاة. باقری قره . سیه سینه . سبری . رجوع به باقری قره شود.
-
سبری
لغتنامه دهخدا
سبری . [ س ُ رُ ] (اِ)در خراسان امروزی بمعنی سیه سینه یعنی باقری قراست .
-
باقریقره
لغتنامه دهخدا
باقریقره . [ ق ِ ق َ رَ ] (ترکی ، اِ) اسم ترکی قطاة است . باقری قرا. (فهرست مخزن الادویه ).
-
سنگخوار
لغتنامه دهخدا
سنگخوار. [ س َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) نام مرغی است کوچک و سیاه رنگ و کاکل دارد که سنگریزه میخورد و به عربی قطاة خوانند. (برهان ). نام مرغی است که سنگ ریزه غذای آن باشد و معرب آن سنگخوارج است . (جهانگیری ). نام مرغی است که به عربی آنرا قطاة خوانند و گو...
-
سنگ خوارک
لغتنامه دهخدا
سنگ خوارک . [ س َ خوا / خا رَ ] (اِ مرکب ) سنگخوار. (جهانگیری ). مرغک سنگ خوار که به عربی قطاة گویند. (برهان ) (آنندراج ). پرنده ای است از رسته ٔ ماکیان ها که در صحاری لای بوته های گون و خارها لانه میسازد و دارای پرواز مقطع و کوتاه ولی سریع میباشد پر...