لغتنامه دهخدا
بالفعل . [ بِل ْ ف ِ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + فعل )فعلاً. اکنون . کنون . نقداً. در حال حاضر. هم اکنون . الحال . درین زمان . در این وقت . حالا. مقابل بالمآل . درین ساعت . فی الحال . (ناظم الاطباء). در وقت : بالفعل ادای این مال میسر من نیست . || مقابل بالقوه <span class="hl"