خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکفایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
باکفایت
/bākefāyat/
معنی
۱. باعرضه؛ باجربزه.
۲. شایسته؛ لایق.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باجربزه، باعرضه، کاردان، باوجود، شایسته، لایق ≠ بیکفایت، نالایق
دیکشنری
efficient
-
جستوجوی دقیق
-
باکفایت
واژگان مترادف و متضاد
باجربزه، باعرضه، کاردان، باوجود، شایسته، لایق ≠ بیکفایت، نالایق
-
باکفایت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bākefāyat ۱. باعرضه؛ باجربزه.۲. شایسته؛ لایق.
-
باکفایت
لغتنامه دهخدا
باکفایت . [ ک ِ ی َ ] (ص مرکب ) (از با+ کفایت ) لایق . قابل . باوقوف . (ناظم الاطباء). و رجوع به کفایت شود.
-
باکفایت
فرهنگ فارسی معین
(کِ یَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) کافی ، باعرضه ، شایسته . مق بی کفایت .
-
باکفایت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
efficient
-
واژههای همآوا
-
با کفایت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
competent
-
جستوجو در متن
-
بیکفایت
واژگان مترادف و متضاد
بیصلاحیت، بیعرضه، بیلیاقت، ناقابل، نالایق ≠ باعرضه، باکفایت
-
باوجود
واژگان مترادف و متضاد
باعرضه، باکفایت، کارآ، کاردان، لایق ≠ نالایق
-
کافی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسنده، بس، مشبع، مکفی، وافی ۲. باکفایت
-
زبردست
واژگان مترادف و متضاد
۱. استاد، حاذق، خبره، کاردان، ماهر، متبحر ۲. زبل، زرنگ ۳. باکفایت، مقتدر
-
وافی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بس، بسنده، فراوان، کافی، مستوفا، مشبع، مکفی ۲. باکفایت، سزاوار، لایق ۳. باوفا
-
لایق
واژگان مترادف و متضاد
ارزنده، باکفایت، باوجود، برازنده، درخور، زیبنده، سزاوار، شایان، شایسته، شایسته، صلاحیتدار، قابل، مستحق، مستعد ≠ نالایق
-
تانوچی
لغتنامه دهخدا
تانوچی . (اِخ ) (برناردو) حقوق دان و از اعضاء دولت ایتالیا (1698-1783 م .). وزیر باکفایت و آزادی خواه پادشاه ناپل «فردیناند» چهارم بود.