برآمدگی مایل خارجیexternal oblique ridge, external oblique lineواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی طولی استخوانی در سطح لُپی فک پایین که از لبۀ قدامی شاخینه (ramus) تا ناحیۀ آسیای سوم امتداد دارد
برآمدگیلغتنامه دهخدابرآمدگی . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برآمده . نتو. حدبه . محدب بودگی . برجستگی . || بلندی و ارتفاع در جایی یا عضوی . || آماس . رجوع به برآمدن و برآمد شود.
برآمدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیbank, bulge, bump, excrescence, jog, knob, node, overhang, projection, prominence, protuberance
برآمدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل مدگی، برجستگی▲ چیز برآمده، بینی، چانه، فک، نوک، دماغ، سیب زنخدان، منقار، آنتن، دکمه، چیز برجسته ◄برجستگی▲ آماس، بادکردگی، ورم