برغزلغتنامه دهخدابرغز. [ ب َ غ َ ] (ع اِ) بچه ٔ گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بچه ٔ گاو دشتی . (مهذب الاسماء). بُرغز. برغوز. برغاز. (منتهی الارب ).
برغزلغتنامه دهخدابرغز. [ ب ُ غ َ ] (اِخ ) بلغار در اصطلاح قاضی صاعد اندلسی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بلغار شود.
برغزلغتنامه دهخدابرغز. [ ب ُ غ ُ ] (ع اِ) رجوع به بَرغز شود. || (ص ) مرد بدخلق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یا این تصحیف بزغر است بتقدیم زاء معجمه بر راه مهمله . (منتهی الارب ).
برغشلغتنامه دهخدابرغش . [ ب َ غ َ ] (اِخ ) شهری به وادی الرمل در اسپانیا. و رجوع به الحلل السندسیه شود.
برغشلغتنامه دهخدابرغش . [ ب َ غ َ ] (ع اِ) پشه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).