خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برمخیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
برمخیدن
/barmaxidan/
معنی
۱. خودسری و نافرمانی کردن.
۲. از پدر و مادر نافرمانی کردن.
۳. عصیان ورزیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
mutiny, revolt
-
جستوجوی دقیق
-
برمخیدن
لغتنامه دهخدا
برمخیدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + مخ + -یدن ) مخالفت و نافرمانی پدر و مادر کردن و عاق و عاصی شدن . (برهان ).
-
برمخیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹پرمخیدن› [قدیمی] barmaxidan ۱. خودسری و نافرمانی کردن.۲. از پدر و مادر نافرمانی کردن.۳. عصیان ورزیدن.
-
برمخیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mutiny, revolt
-
جستوجو در متن
-
پرمخیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] parmaxidan = برمخیدن
-
پرمخیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ مَ دَ) (مص ل .) = برمخیدن : عاق شدن .
-
بپساویدن
لغتنامه دهخدا
بپساویدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) سودن . ساویدن . (برهان قاطع). ساییدن . مالیدن . (ناظم الاطباء). برمجیدن . برمخیدن .
-
بپسودن
لغتنامه دهخدا
بپسودن . [ ب ِ دَ ] (مص ) بپسودان . لمس . لامسه کردن . (برهان قاطع). لمس کردن . (ناظم الاطباء). برمجیدن . برمخیدن . || اندودن . طلا کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به بسودن و پسودن شود.
-
برمخیده
لغتنامه دهخدا
برمخیده . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مخالف و خودرای و عاق و عاصی شده . (برهان ). فرزند عاق که فرمان مادر و پدر نبرد. (اوبهی ) : مر او را یکی برمخیده پسرز مهر جهان بر پدر کینه ور. ابوشکور.و رجوع به برمخیدن شود.