برمخلغتنامه دهخدابرمخ . [ ب َ م َ ] (اِمص مرکب ) مخالفت و خودرأیی و عاق و عاصی شدن . (برهان ).مخالفت و خودرأیی و نافرمانی با پدر و مادر. (آنندراج ). خودخواهی و عاق شدگی و عصیان . (ناظم الاطباء).
برمخیدهفرهنگ فارسی عمیدویژگی فرزند خودسر و نافرمان؛ عاق والدین: ◻︎ مر او را بُدی برمخیدهپسر / ز بهر جهان بر پدر کینهور (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۲).
برمخیدنلغتنامه دهخدابرمخیدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + مخ + -یدن ) مخالفت و نافرمانی پدر و مادر کردن و عاق و عاصی شدن . (برهان ).
برمخیدهلغتنامه دهخدابرمخیده . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مخالف و خودرای و عاق و عاصی شده . (برهان ). فرزند عاق که فرمان مادر و پدر نبرد. (اوبهی ) : مر او را یکی برمخیده پسرز مهر جهان بر پدر کینه ور. ابو
برمخیدهفرهنگ فارسی عمیدویژگی فرزند خودسر و نافرمان؛ عاق والدین: ◻︎ مر او را بُدی برمخیدهپسر / ز بهر جهان بر پدر کینهور (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۲).
برمخیدنلغتنامه دهخدابرمخیدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + مخ + -یدن ) مخالفت و نافرمانی پدر و مادر کردن و عاق و عاصی شدن . (برهان ).
برمخیدهلغتنامه دهخدابرمخیده . [ ب َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مخالف و خودرای و عاق و عاصی شده . (برهان ). فرزند عاق که فرمان مادر و پدر نبرد. (اوبهی ) : مر او را یکی برمخیده پسرز مهر جهان بر پدر کینه ور. ابو