برنامۀ کمینهگراminimalist programواژههای مصوب فرهنگستانجدیدترین رویکرد زبانشناسی زایشی چامسکیایی برای مطالعۀ زبان
برنامهفرهنگ فارسی عمید۱. مجموعهای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام میشود؛ دستور کار؛ پرگرام.۲. بخشهای پخششده از تلویزیون، رادیو، نمایش، و مانندِ آن.۳. جدولی برای انجام بعضی کارها: برنامهٴ مسابقات.۴. دستورالعمل دادهشده به رایانه.۵. [قدیمی] آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته میشد؛ ع
برنامهلغتنامه دهخدابرنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) (از: بر، پیشوند + نامه ) به معنی سرنامه ، یعنی آنچه بر سر کتابتها و نامه ها نویسند و به عربی القاب و عنوان گویند.(برهان ) (آنندراج ). برنامج و برنامجه معرب آنست . (از آنندراج ). عنوان و لقب و دیباچه و آنچ
برنامهلغتنامه دهخدابرنامه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِخ ) (سازمان ...)دولت ایران بمنظور ارتقاء بهداشت و فرهنگ و ایجاد وسایل کار و افزایش درآمد عمومی در تاریخ 14 اردیبهشت سال 1327 هَ . ش . لایحه ٔ قا
صورت آواییphonetic formواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای در نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی و برنامۀ کمینهگرا که در آن قاعدههای واجی عمل میکنند
صورت منطقیlogical formواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای در نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی و برنامۀ کمینهگرا که در آن سیطرۀ سورها (quantifier) و عناصر شبیه به آن تعیین میشود