بورانburan, purga, burgaواژههای مصوب فرهنگستانباد قوی شمالشرقی در روسیه و آسیای مرکزی متـ . سپیدبوران white buran
جان بیرون شدنلغتنامه دهخداجان بیرون شدن .[ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جان دررفتن . مردن : چه سود آب فرات آنگه که جان تشنه بیرون شدچو مجنون پاکباز افتاد لیلی درمیان آمد.سعدی .
پیوندزنی بیرونیouter joinواژههای مصوب فرهنگستانعملیات اتصال زپسا که در آن همة سطرهای جدول در دو سر اتصال برگردانده میشود، حتی اگر انطباقی میان ستونها وجود نداشته باشد
جنگ برونمرزیexpeditionary warfareواژههای مصوب فرهنگستاناعزام نیروی نظامی برای جنگیدن در خارج از مرزهای کشور، بهویژه بیرون از پایگاههای مستقر