برگزاریلغتنامه دهخدابرگزاری . [ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) برگزاردن . به انجام رسانیدن . ترتیب دادن . رجوع به برگذاری شود.
احتفالدیکشنری عربی به فارسیجشن , برگزاري جشن , تجليل , بزم , جشن وسرور , خوشي , شادي , جشن و سرور , مجلل , با شکوه
شهرک شاهنشاهی اناجواژهنامه آزادشهرک شاهنشاهی اناج شهرکی است که پس از برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله به دستور محمد رضا شاه پهلوی به واسطه حاجی خان طهماسبی و کدخدا علی در سال۵۲ در روستای اناج بخش وفس شهرستان اراک برای سر ریز مهاجرت اهالی بخش وفس ساخته شد و بعد از انقلاب اسلامی نام ان به شهرک اناج تغییر یافت و با اغاز جنگ تحمیلی فعالیت های ا
جشن انگورواژهنامه آزادبرگزاری جشن در هنگام برداشت محصولات در همه جای جهان رواج دارد و مردم ایران نیز علاوه برجشنهای ملی و تقویمی، مراسم شادمانی و پایكوبی در زمان برداشت محصولات خود برپا میكردهاند. "جشن انگور" یكی از این آیینهای مردمی است كه از روزگاران گذشته در مناطق مختلف كشور كه محصول انگور در آنها كشت میشود، برگ
برگزاریلغتنامه دهخدابرگزاری . [ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) برگزاردن . به انجام رسانیدن . ترتیب دادن . رجوع به برگذاری شود.
خبرگزاریلغتنامه دهخداخبرگزاری . [ خ َ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل خبرگزار. || عمل مخبر. || (اِ مرکب ) اداره ای است که خبرها را بدست می آورد و منتشر می کند.
خبرگزاریفرهنگ فارسی عمید۱. به دست آوردن گزارش خبر؛ عمل خبرگزار.۲. (اسم) سازمانی که خبرهای دنیا را با وسایل مختلف جمعآوری میکند و برای روزنامهها و سایر مؤسسات میفرستد.
برگزاریلغتنامه دهخدابرگزاری . [ ب َ گ ُ ] (حامص مرکب ) برگزاردن . به انجام رسانیدن . ترتیب دادن . رجوع به برگذاری شود.
خبرگزاریnews agency, press agency, news wire, press association, wire service, news serviceواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که آخرین اخبار را ازطریق ماهواره یا اینترنت یا دیگر ابزارهای الکترونیکی در اختیار رسانهها یا مخاطبان قرار میدهد