برگزیدگیلغتنامه دهخدابرگزیدگی . [ ب َ گ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) پسندیدگی . (ناظم الاطباء). خیرة [ رَ / ی َ رَ ] . عَمْیة. قُمعة. هَذَب . (از منتهی الارب ): از این حکم بیرون نیست هیچ کس نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه برگزیده ای ب
برگزداییdefoliation 2واژههای مصوب فرهنگستانقطع برگ و اندامهای هوایی گیاه با دست یا با استفاده از مواد شیمیایی
برگزدای شیمیاییchemical defoliantواژههای مصوب فرهنگستانمادهای شیمیایـی که برای برگزدایی به کار میرود
برزیدهلغتنامه دهخدابرزیده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از برزیدن ، کرده . عمل کرده . معمول داشته : و سلوک شیوه ٔ رشاد ببرزیده . (جهانگشای جوینی ). و رجوع به برزیدن شود.
عمیةلغتنامه دهخداعمیة. [ ع َم ْ ی َ ] (ع اِمص ) برگزیدگی . اسم است از اعتماء. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). برگزیدگی و انتخاب و اختیار. (ناظم الاطباء).
predilectionsدیکشنری انگلیسی به فارسیخواسته ها، علاقه شدید به چیزی، میل، برگزیدگی، رجحان، جانبداری، تمایل قبلی
مقربانواژهنامه آزادنزدیکان؛ کسانی که منزلت برگزیدگی نزد شخص مهمی را پیدا کرده باشند. نزدیکان؛ جمع مُقَرَّب.