بریخهلغتنامه دهخدابریخه . [ ] (اِخ ) بریحه . شهرکی از تبت که به قدیم از چین بود. (حدود العالم ). و در حدود العالم (چ دانشگاه ) «بریجه » حدس زده شده است .
برخهلغتنامه دهخدابرخه . [ ب َ خ َ / خ ِ ] (اِ) پاره و حصه و بهره . (برهان ) (انجمن آرا). حصه و قسمت . قسمت . (انجمن آرا). کسر. جزوی از کل . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). برخ . (انجمن آرا) (آنندراج ) : از چرخ برخه برخه سعادت بجان
تبتلغتنامه دهخداتبت . [ ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52