رستویهلغتنامه دهخدارستویه . [ ] (اِخ ) شهرکیست از تبت که به قدیم از چین بود. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 75).
پرستوی دریایی بهشتیSterna paradisaeaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با بالهای باریک و سر گرد و گردن کوتاه و قطور و دم نواری و طویل و ظریف
پرستوی دریایی خزریSterna caspinaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان که بزرگترین پرستوی دریایی است و منقاری به رنگ قرمز روشن دارد
پرستوی دریایی دوگالSterna dougalliiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با منقار بلند و نازک و مایل به سیاه که روی بدنش خاکستری روشن و شکم سفید است
تبتلغتنامه دهخداتبت . [ ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52
درستویهلغتنامه دهخدادرستویه . [ دُ رُ ی َ ] (اِخ ) نامی از نامهای ایرانی . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درستویی و ابن درستویه شود.
ابن درستویهلغتنامه دهخداابن درستویه . [ اِ ن ُ دُ رُ ی َ / ت ِ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابومحمدعبداﷲبن جعفربن درستویه مرزبان فارسی (258-347 هَ .ق .). نحوی ، از مردم فسا. شاگرد ابن قتیبه و مبرد. او در بغداد