تشخصفرهنگ مترادف و متضاد۱. امتیاز، اعتبار، بزرگمنشی، تعین، جاهوجلال، شخصیت، شوکت ۲. شخصیتبخشی ۳. شخصانکاری
مناعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزرگمنشی، بلندنظری، بزرگواری، بلندهمتی، عزتنفس، والاهمتی ۲. بلندنظر بودن ۳. طبع عالیداشتن
مکابرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدل، جروبحث ۲. زور، قهر ۳. ستیزه، معارضه ۴. جنگ کردن، ستیزه کردن، معارضه کردن ۵. خودبزرگنمایی ۶. بزرگمنشی
تکبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. افاده، برتنی، تبختر، تفرعن، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، صلف، غرور، فیس، کبر، گردنکشی، لاف، نازش، نخوت ≠ فروتنی ۲. افاده کردن، کبر ورزیدن، بزرگمنشی کردن