بسکاسیلغتنامه دهخدابسکاسی . [ ب َ ] (اِخ ) ابواحمدنبهان بن اسحاق بن مقداس بسکاسی بخارایی وی از ربیعبن سلیمان حدیث شنید و بسال 310 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ). و رجوع به لباب الانساب ص 124 شود.
بسکاسیلغتنامه دهخدابسکاسی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسکاس از قرای بخارا. (سمعانی ). رجوع به بسکاس شود.
بسکاسلغتنامه دهخدابسکاس . [ ب َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بخارا. (از معجم البلدان ) (از سمعانی ).
بساکسلغتنامه دهخدابساکس . [ ب َ ک ِ ] (اِخ ) پسر اردوان و فرمانده تراکیها. (ایران باستان چ 1 ج 1 ص 736).