بسرشتهشَویpolytenizationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند همتاسازی پیاپی فامتن در مرحلۀ میانچهر که به تشکیل فامتن منجر میشود
فامتن بسرشتهpolytene chromosomeواژههای مصوب فرهنگستانفــامتــنـی متـشـکل از فــامـینکهـای همساخت که حاصل همتاسازهای مکرر دِنا بدون تقسیم هستهای است
سایه پرستیلغتنامه دهخداسایه پرستی . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) کنایه از فسق و فجور و کارهای ناشایسته کردن باشد. (برهان ) (شرفنامه ) (انجمن آرای ناصری ). || سایه دوستی . با سایه بسر بردن : سایه پرستی چو کنی همچو باغ سایه شکن با
سایه پرستیفرهنگ فارسی عمیدسایهدوستی؛ دوست داشتن سایه؛ در سایه بهسر بردن: ◻︎ سایهپرستی چه کنی همچو باغ / سایهشکن باش چو نور چراغ (نظامی۱: ۷۶).
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند