لغتنامه دهخدا
بشرونتن . [ ب َ ن ِ ت َ ](هزوارش ، مص مرکب ) بلغت زند و پازند بمعنی پرستش کردن باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بلغت زند پرستیدن . (ناظم الاطباء). هزوارش بشرنتن بیشرونیتن . پهلوی بریشتن . برشتن . برشته کردن . (یونکر 102) (بندهش <s