بغشةلغتنامه دهخدابغشة. [ ب َ ش َ ] (ع اِ) باران نرم که روان نگردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ورجوع به بغش شود. باران ضعیف . (از اقرب الموارد).
تفاله 1bagasseواژههای مصوب فرهنگستانبقایای ساقۀ نیشکر یا چغندر قند یا سورگوم (sorghum) پس از خرد شدن و استخراج قند آن
شجذةلغتنامه دهخداشجذة. [ش َ ذَ ] (ع ص ) باران نرم و ضعیف . (منتهی الارب ). باران ضعیف که از بغشه قویتر است . (از اقرب الموارد).
بغشلغتنامه دهخدابغش . [ب َ ] (ع اِ) باران نرم که روان نگردد، اوله الطل ثم الرد ثم البغش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بغشة. (منتهی الارب ). رجوع به همین کلمه شود.
باغشلغتنامه دهخداباغش . [ غ ِ ] (ع ص ) باران نرم و سست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بغشة. (تاج العروس ) (اقرب الموارد). مطر باغش ؛ نرم ترین باران . (اصمعی بروایت تاج العروس ). و رجوع به بَغش شود.