لغتنامه دهخدا
عنو. [ ع ُ ن ُوو] (ع مص ) بندی گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسیر گشتن . (از اقرب الموارد). || فروتنی و خواری نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و از آن جمله است گفتار خداوند متعال : «و عنت الوجوه للحی القیوم » . (من