بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر
مرز ردهclass boundaryواژههای مصوب فرهنگستانمقادیری که محدودۀ هر رده را برای دادههای ردهبندیشده مشخص میکند
گواهینامۀ ردهبندیcertificate of classification, classification certificateواژههای مصوب فرهنگستانگواهینامهای که یکی از انجمنهای ردهبندی صادر و در آن ردۀ شناور را مشخص میکند
بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر
بهترینلغتنامه دهخدابهترین . [ ب ِ ت َ ] (ص عالی ) مزیدعلیه «بهتر»، از عالم نوآئین و نوآئین ترین ، چه این کلمه نسبت است که گاهی بمعنی مذکور آید چنانکه در کهین و مهین یعنی شخص منسوب به ماهیتی که آنرا «که » یا «مه » توان گفت و گاهی زائد می آید چنانکه در مثالین اولین . (آنندراج ) (بهار عجم ). خوبتر