بهرونلغتنامه دهخدابهرون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اسکندر ذوالقرنین است . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ). نام اسکندر فیلقوس مقدونیایی . (ناظم الاطباء).
ملزومات حولهایbathroom linenواژههای مصوب فرهنگستانانواع حوله و دیگر ملزومات پارچهای که در حمام کاربرد دارد
بحرانلغتنامه دهخدابحران . [ ب َ ] (اِخ ) دو دریای روم و فارس . و منه مجمع البحرین . (منتهی الارب ). || بحرالروم و بحرالاسود. (النقود العربیه ص 134).
بحرانلغتنامه دهخدابحران . [ ب ُ ] (اِخ ) لغتی است در بَحران . || موضعی به ناحیه فرع حجاز. (منتهی الارب ) : سپاهی ز رومی و از پارسی ز بحران و از کردو از قادسی . فردوسی .و رجوع به بحرین شود.