بهگاز تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] بهگاز تبدیل کردن، تبخیر کردن گازدار کردن، کربناتهکردن تبخیر شدن
سامانة گاز بیاثرinert gas systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در نفتبَرها که از برج خنککننده و دستگاه تولید گاز بیاثر و چندین صافی تشکیل شده است و از آن برای جانشین کردن اکسیژن با گاز بیاثر در مخازن شناور استفاده میکنند
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
دمای جوشboiling pointواژههای مصوب فرهنگستاندمایی که در آن جسم خالص در فشار ثابت از حالت مایع به گاز تبدیل میشود