لغتنامه دهخدا
بواسحاق . [ اِ ] (اِخ ) بواسحق . (آنندراج ). بوسحاق . (برهان ) (آنندراج ). طایفه ای باشند. (برهان ). نام طایفه ای است ظاهراً آن طایفه شریر باشد یا مبغوض . (آنندراج ). طایفه ای در نیشابور. (ناظم الاطباء). || نام کانی است از جمله ٔ کانهای فیروزه ٔ نیشابور که فیروزه ٔ آن را بواس