باناتلغتنامه دهخدابانات . (اِخ ) نام خطه ای است و آن عبارت است از قسمت جنوب شرقی مجارستان که از جنوب به رودخانه ٔ دانوب و از شمال به رودخانه موروس و از مشرق به کوهستان کارپات محدود است و حاصلخیزترین ناحیه ٔ مجارستان محسوب میشود. محصول عمده ٔ آن گندم ، جو، انگور، پنبه ، ارزن ، کنف ، کتان و تنبا
بانژادلغتنامه دهخدابانژاد. [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: با+ نژاد) نژاده . اصیل . نجیب . نسیب . دارای حسب و نسب : که از تخمه ٔ تور وز کیقبادیکی شاه سر برزند بانژاد. فردوسی .هنرمند و بادانش و بانژادتو شادی و این دیگران از تو شاد. <p
بانات فروشلغتنامه دهخدابانات فروش . [ ف ُ ] (نف مرکب ) بزاز. پارچه های پشمینه فروش . (ناظم الاطباء).
اظهاراتلغتنامه دهخدااظهارات . [ اِ ] (ع اِ)تقریرات و بیانات . گفته ها. اقوال . و رجوع به اظهار شود. ج ِ اظهار. (ناظم الاطباء). رجوع به اظهار شود.- اظهارات تحریری ؛ بیانات و تقریراتی که نوشته شده باشند، برخلاف اظهارات زبانی . (ناظم الاطباء).