لغتنامه دهخدا
بنجل . [ ب ُ ج ُ ] (ص ) در تداول عوام ، قسمت کم و بد باقیمانده از چیزی بسیار. آنچه از مالهای بد که در دکان مانده و بفروش نمیرود. اشیاء بی فائده و خراب . باقیمانده و برجای مانده . بد و پست از چیزها یا چیزی . ته مانده های بد چیزها. ردی از جنسی . نفایه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا