بکرزاparthenogeneticواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که بتواند از کامۀ نر و ماده، بیآنکه لقاحی صورت گیرد نُتاجی به دست دهد
بکرزاییparthenogenesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید نُتاج از یک کامۀ نر و ماده بیآنکه لقاحی صورت گیرد
قاسم بکرجیلغتنامه دهخداقاسم بکرجی . [ س ِ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن محمد یکی از ادیبان و شاعران حلب است . تألیفات و دیوانی نیکو دارد. او راست : 1- حلیة العقد البدیع چاپی . و این شرحی است بر بدیع اشعار خود. 2- شرح الخزرجیة. <span class="
بکرزاییparthenogenesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید نُتاج از یک کامۀ نر و ماده بیآنکه لقاحی صورت گیرد
شتهلغتنامه دهخداشته . [ ش َ ت َ / ت ِ / ش ِت ْ ت َ / ت ِ ] (اِ)سته . انگور. (برهان ) (ناظم الاطباء). به معنی انگور نیز بنظر رسیده است . (مجمعالفرس سروری ) : گر چو
بکرزاییparthenogenesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید نُتاج از یک کامۀ نر و ماده بیآنکه لقاحی صورت گیرد