جستجو کردن
log
dip
بریدن.
درهم پیچیدن؛ بههم درافتادن.
= برچیدن
۱به دور کسی گشتن ۲لفظی برای اظهار سپاس ۳فدا شدن
۱گیج شدن ۲قربان صدقه ی کسی رفتن ۳اعلام وفاداری و محبت