بشقابلغتنامه دهخدابشقاب . [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) پشقاب . (از غیاث ) (آنندراج ). ظرف غذاخوری پهن و گرد و کم عمق مانند دوری و رکابی که سکر و سکرچه نیز گویند. (ناظم الاطباء). ظرف پخ که در آن چلو یا پنیر و سبزی و امثال آن گذارند. لب تخت .
بیحوصلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنگحوصله، شتابزده، کمحوصله، ناحمول، ناشکیبا، ناصبور بیصبر، بیطاقت ≠ پرحوصله، باحوصله ۲. افسرده، ملول ۳. بیشکیب، ناشکیبا، ناصبور