بغوملغتنامه دهخدابغوم . [ ب َ ] (اِخ ) دخت معدل که صحابیه بود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به الامتاع ص 392 شود.
بغوملغتنامه دهخدابغوم . [ ب َ ] (ع ص ) بُغام . آهویی که بسوی بچه ٔ خود به نرم ترین آواز بانگ کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
بغوملغتنامه دهخدابغوم . [ ب ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آهو بسوی بچه به نرمترین آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || قطع کردن ناقه جنین را و دراز ننمودن آنرا.(از منتهی الارب ) (آنندراج ). || گشاده نگفتن سخن با مصاحب خود. (منتهی الارب ). || بانگ کردن گاو دشتی و گوزن و بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندرا
بیغمیلغتنامه دهخدابیغمی . [ غ َ ] (اِخ ) شیخ حاجی محمدبن شیخ احمدبن مولانا علی بن حاجی محمد طاهری (طامری ). از داستانسرایان قرن هشتم و نهم هجری ، مؤلف و مدوِّن کتاب دارابنامه است . رجوع به مقدمه ٔ دارابنامه چ ذبیح اﷲ صفا شود.
بیغمیلغتنامه دهخدابیغمی . [ غ َ ] (اِخ ) شیخ حاجی محمدبن شیخ احمدبن مولانا علی بن حاجی محمد طاهری (طامری ). از داستانسرایان قرن هشتم و نهم هجری ، مؤلف و مدوِّن کتاب دارابنامه است . رجوع به مقدمه ٔ دارابنامه چ ذبیح اﷲ صفا شود.