بیپولی

مترادف

۱. بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، غنا
۲. تنگدستی، تنگعیشی، تهیدستی، افلاس ≠ فراخدستی
۳. بیچیزی، عسرت ≠ فراخروزی

جست‌وجوی دقیق

بیپولی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، غنا ۲. تنگدستی، تنگعیشی، تهیدستی، افلاس ≠ فراخدستی ۳. بیچیزی، عسرت ≠ فراخروزی

جست‌وجوی هم‌آوا

زنجیرگاه‌بالا

bold hawse

واژه‌های مصوب فرهنگستان

وضعیت شناوری که زنجیرگاه آن در ارتفاع بالاتری از آب دریا قرار می‌گیرد

بیولی

لغت‌نامه دهخدا

بیولی . (اِ) نام درختی است که در جنگلهای مازندران موجود میباشد. برای کاغذسازی مفید است . (یادداشت مؤلف ).

بولچ

لغت‌نامه دهخدا

بولچ . [ ل َ] (اِ) زمین هائی که پیوسته مزروع باشند. (آنندراج ).زمینی که همیشه در آن زراعت کنند. (ناظم الاطباء).

بولی

لغت‌نامه دهخدا

بولی . (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ملکشاهی در پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68).

بولی

لغت‌نامه دهخدا

بولی . [ ب َ ] (اِ) تیز کردن جانور شکاری بر جانور دیگر و در هند، باولی شهرت دارد. (غیاث ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.

جست‌وجوی متن

بیبضاعتی

فرهنگ مترادف و متضاد

بیبرگی، بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا

تنگدستی، تنگدستی

فرهنگ مترادف و متضاد

افلاس، بیپولی، بیچیزی، بینوایی، تعسر، درماندگی، درویشی، ضراء، عسرت، فاقه، فقر، مسکنت، نداری ≠ غنا، گشادهدستی

بیبری

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بیبرگی، بیحاصلی، بیباری ۲. بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا

درپیوند

بیشتر بدانید

بیپولی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

بیپولی

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

زنجیرگاه‌بالا

bold hawse

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بیولی

لغت‌نامه دهخدا

بولچ

لغت‌نامه دهخدا

بولی

لغت‌نامه دهخدا

بولی

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی متن

بیبضاعتی

فرهنگ مترادف و متضاد

تنگدستی، تنگدستی

فرهنگ مترادف و متضاد

بیبری

فرهنگ مترادف و متضاد