لغتنامه دهخدا
بلول . [ ب ُ ] (ع مص ) نجات یافتن و رستگار شدن . (منتهی الارب ). || درآویختن . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). بلالة. بلل . || سرد و نمناک شدن باد. (منتهی الارب ). وزیدن باد سرد همراه رطوبت . (از اقرب الموارد). || به شدن از بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از