بیچراغلغتنامه دهخدابیچراغ . [ چ ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) کنایه ازخراب و ویران و ناآباد. (آنندراج ). خراب و ویران و شهر ناآبادان . || بی نظر. (ناظم الاطباء).
ترمز برقیبادیelectro-pneumatic brake, EP brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که با شیر برقی (electrical brake solenoid valve) مهار میشود
ترمز برقیروغنیelectro-hydraulic brake, EH brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمز هیدرولیکی (hydraulic) که با فشار روغن کار میکند و با فرمان الکتریکی هدایت میشود
ترمز برقیمکانیکیelectro-mechanical brake, EM brakeواژههای مصوب فرهنگستانترمزی که نیروی آن را نیروی محرکۀ موتور الکتریکی یا نیروی مغناطیسی تأمین میکند
ترمز برقیبادی غیرمستقیمindirect electro-pneumatic brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که در آن فشار هوا در لولۀ ترمز تحت تأثیر شیر برقی (electrical brake solenoid valve) قرار میگیرد
ترمز برقیبادی مستقیمdirect electro-pneumatic brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که در آن سیلندرهای ترمز با شیر برقی (electrical brake solenoid valve) پر یا تخلیه میشود