بیارتباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] بیارتباط، منفرد، تنها بیطرف، بیتفاوت اختصاصی، خاص بیگانه، خارجی، بیرونی [مجرد] نابهجا، نابههنگام ناسازگار، متفاوت، نابرابر ناهمگن، متنوع متجدد، غربزده، نوآور، ابتکاری، نو
خدمات هدایت ارتباط بیپاسخcommunication forwarding no replyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در صورت پاسخ ندادن کاربر، محتوای ارتباط (incomming communication) را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت بیپاسخ CFNR
خدمات هدایت ارتباط بیورودcommunication forwarding on not logged-in, call forwarding on not logged-inواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در صورت عدم حضور کاربر در شبکه، محتوای ارتباط (incoming communication) را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت بیورود CFNL, not logged-in
اِتّصالٌ مُواجهي (مباشرٌ)دیکشنری عربی به فارسیارتباط مستقيم , ارتباط بي واسطه , ارتباط رودررو , رابطه مستقيم (چهره به چهره)
خدمات ارتباط سهطرفهthree party supplementary service, three partyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که کاربر با استفاده از آن میتواند بهطور همزمان با دو مشترک ارتباط برقرار کند؛ این ارتباط بهصورت متناوب است متـ . ارتباط سهطرفه
ارتباطیفرهنگ فارسی معین( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به ارتباط ، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد. 2 - ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود.
ارتباط تامtotal communication, TC 1واژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از همۀ اشکال ارتباطی، مانند گفتار و ارتباط دستی و گفتارخوانی و شنوایی، برای برقراری ارتباط درکی و بیانی متـ . ارتباط کلی