بیتفاوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیطرف، باریبههرجهت، بیخیال، بیعلاقه، بیعاطفه، بیزار، خونسرد، تعجبنزده، تهییجناپذیر، غافل، بیکار، عادل، بیسلیقه، نامصمم
بی تفاوتدیکشنری فارسی به انگلیسیapathetic, disinterested, incurious, indifferent, insensible, languid, nonchalant, torpid, unconcerned, unresponsive
بیتفاوتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اوتی، بیعلاقگی، بیخیالی، عدم کنجکاوی، اکراه، تهییجناپذیری، عدم فعالیت، غفلت، عدل، وسط راه باعث بیتفاوتی، عدم اهمیت
بیتفاوتی شهوانیerotic apathyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن برانگیزش جنسی تحت شرایط طبیعی پدید نمیآید
بیتفاوت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیتفاوت بودن، اهمیت ندادن، یکدستی گرفتن، دست کم گرفتن، سبک داشتن تفاوت نکردن، فرقی نداشتن، بی اهمیت بودن، ناچیز بودن بیچاره بودن
بیتفاوتی شهوانیerotic apathyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن برانگیزش جنسی تحت شرایط طبیعی پدید نمیآید
بیتفاوتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اوتی، بیعلاقگی، بیخیالی، عدم کنجکاوی، اکراه، تهییجناپذیری، عدم فعالیت، غفلت، عدل، وسط راه باعث بیتفاوتی، عدم اهمیت
بیتفاوت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیتفاوت بودن، اهمیت ندادن، یکدستی گرفتن، دست کم گرفتن، سبک داشتن تفاوت نکردن، فرقی نداشتن، بی اهمیت بودن، ناچیز بودن بیچاره بودن