بیدندانیedentulous 2واژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن فرد دندان ندارد یا دندان خود را از دست داده است
بی دندانلغتنامه دهخدابی دندان . [ دَ ] (ص مرکب ) (از: بی + دندان ) آنکه دندان ندارد. آنکه دندانش افتاده باشد. (ناظم الاطباء). || پیر. سالخورده : پیر بی دندان ؛ پیر هاف هافو.- بی دندان شدن ؛ افتادن دندانها. (ناظم الاطباء). رجوع به دندان شود.