عوارض اقامتhotel tax, bed tax, resort tax, room taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساختهای گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت میکند
آگهی تلویزیونیteaser 1واژههای مصوب فرهنگستانآگهی کوتاه تبلیغاتی که ویژگیهای جذاب کالا یا برنامهای را در تلویزیون به نمایش گذارد
سرآغازteaser 2واژههای مصوب فرهنگستانصحنۀ آغازی کوتاه و جالبِتوجهی از فیلم که معمولاً پیش از عنوانبندی یا همراه با آن، برای جلب نظر تماشاچی به نمایش درآید
تآسیلغتنامه دهخداتآسی . [ ت َ ] (ع مص ) غمخواری کردن یکدیگر را. تعزیت کردن بعضی بعض دیگر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تاشیلغتنامه دهخداتاشی . (اِخ ) از توابع شاهرود و دارای معدن زغال سنگ است . رجوع به جغرافیای اقتصادی کیهان ص 40 شود.
تأسیسکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، بنیاد نهادن، ثبت کردن، دایر کردن، فعال کردن، راه انداختن، برپا کردن، تشکیلدادن، افتتاح کردن شرکت دادن
تأسیسات الکتریکیelectrical installationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تجهیزات الکتریکی متصلبههم و دارای مشخصههای هماهنگ و برای اهداف معین
تأسیسات ایستگاهstation amenities, station facilitiesواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزات تأمین آب و برق و مواردی از این قبیل در ایستگاههای راهآهن
دنبالکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، تعقیب کردن، ازپشتآمدن، بهدنبال آمدن [زمان]، ازپی آمدن [ترتیب]، دنبال کردن، پیروی کردن، تبعیت کردن، اقتدا کردن، تأسی جستن، تأسی کردن ادامه دادن
تأسی کردنلغتنامه دهخداتأسی کردن . [ ت َ ءَس ْ سی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقتدا کردن به پیشوای خود. (ناظم الاطباء). پیروی کردن . متابعت کردن . اعمال کسی را سرمشق قرار دادن . رجوع به تأسی شود.
تأسیسات الکتریکیelectrical installationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تجهیزات الکتریکی متصلبههم و دارای مشخصههای هماهنگ و برای اهداف معین
تأسیسات ایستگاهstation amenities, station facilitiesواژههای مصوب فرهنگستانتجهیزات تأمین آب و برق و مواردی از این قبیل در ایستگاههای راهآهن
تأسیسات خدمات غذاییfood service establishmentواژههای مصوب فرهنگستانتأسیسات تجاری یا غیرتجاری عرضۀ مواد غذایی در محلی از زنجیرۀ توزیع که مصرفکننده غذا را از آنجا تحویل میگیرد
تأسیسات درهمسوزانیmass burn facilityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبالهسوز که در آن پسماندها را بدون جداسازی یا فراوری برای بازیافت میسوزانند
تأسیسات دفعdisposal facilityواژههای مصوب فرهنگستانخاکچال یا زبالهسوز یا تأسیساتی مشابه آن که برای نگهداری یا تخریب پسماند جامد به کار میرود