تارآبادلغتنامه دهخداتارآباد. (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در 9000گزی شمال بوکان و 1500 گزی باختر شوسه ٔ بوکان به میاندوآب . جلگه ، معتدل و مالاریائی است . 120 تن سک
تیرآبادلغتنامه دهخداتیرآباد. (اِخ ) دهی از دهستان بروانان است که در بخش ترکمان شهرستان میانه واقع است و 907 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترباتلغتنامه دهخداتربات . [ ت َ رِ ] (ع اِ) ج ِ تَرِبَة. سرانگشتان . (از منتهی الارب ). سرانگشتان . (المنجد).
ترباضلغتنامه دهخداترباض . [ ت ِ ] (ع اِ) عصفر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کافشه و عصفر. (ناظم الاطباء).
ستارآبادلغتنامه دهخداستارآباد. [ س ِ ] (اِخ ) نام دیگری از استراباد است . (حاشیه ٔ تاریخ بیهقی چ فیاض ص 135) : این محدث به ستارآباد رفت نزدیک منوچهر. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 135). و باکالیجار مال مواضعت گرگا
مختارآبادلغتنامه دهخدامختارآباد. [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رنگی آباد است که در بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).