تاریخگذاری مطلقabsolute datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر ارائۀ تاریخ تقویمی برای تعیین قطعی قدمت آثار باستانی
تاریخگذاریdating 3واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تاریخ دقیق شکلگیری اشیا و نهشتهها و سازهها و هر یافتۀ باستانشناختی دیگر
تاریخگذاری اورانیمیuranium datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر اندازهگیری تشعشعات مواد پرتوزا حاصل از ایزوتوپهای اورانیم در استخوان و سایر مواد آلی
تاریخگذاری پرتوسنجشیradiometric dating 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری بر مبنای اندازهگیری فرایندهای مرتبط با نیمعمر ایزوتوپهای پرتوزا
تاریخگذاری پرتوکربنیradiocarbon datingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش تاریخگذاری پرتوسنجشی که در آن قدمت ترکیبات کربنی معدنی شامل چوب، بقایای گیاهی، پشم، زغال، استخوان و بقایای کلسیم کربنی را تا پنجاههزار سال قبل تعیین میکنند
تاریخگذاری ترتیبیsequence datingواژههای مصوب فرهنگستانتاریخگذاری اشیای مشابه براساس توالی باستانشناختی آنها که سِر فَلنِدر پتری در شناسایی گورستانهای دورۀ پیش از سلسلهها در مصر ابداع کرد
تاریخگذاری دستوریformula datingواژههای مصوب فرهنگستانتاریخگذاری مطلق با استفاده از ویژگیهای ذاتی دستساختهها بهخصوص برای سفال و تنبوشه
مغزۀ یخیice coreواژههای مصوب فرهنگستانستون یخی حاصل از نمونهبرداری مغزهای از صفحات یخی قطب شمال و جنوب که محتوی لایههای فشردۀ یخ است و برای بازسازی دیریناقلیمشناسی و تاریخگذاری مطلق به کار میرود
کندهلغتنامه دهخداکنده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف ) صفت مفعولی از «کندن » (حفر کردن . برآوردن خاک زمین را چنانکه گودالی یا دخمه ای یا خانه ای و مانند آن آماده گردد) : و آنجا [ به سمنگان در خراسان ] کوههاست از سنگ سپید چون رخام ، و اندر وی
تاریخگذاریdating 3واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تاریخ دقیق شکلگیری اشیا و نهشتهها و سازهها و هر یافتۀ باستانشناختی دیگر
تاریخگذاریdating 3واژههای مصوب فرهنگستانتعیین تاریخ دقیق شکلگیری اشیا و نهشتهها و سازهها و هر یافتۀ باستانشناختی دیگر