تاکرایلغتنامه دهخداتاکرای . [ ک ِ ] (اِخ ) رمان نویس انگلیسی (1811- 1863 م .). وی در کلکته متولد شد، یکی از آثارش بازار مکاره ٔ خودنماییهای «هنری اسموند» میباشد، در آثارش زنندگی و استهزاء آزاردهنده ای وجود دارد. از آن جمله استه
سپک تاکرافرهنگ فارسی معین(س پَ) [ انگ از مالایایی و تایلندی . ] (اِ.) = سپک تکرا: ورزشی شبیه والیبال با ارتفاع تور کمتر و مقررات ویژة خود. در این ورزش بازیکنان اجازة ضربه زدن به توپ با تمامی اعضای بدن غیر از دست ها را دارند.
تقریلغتنامه دهخداتقری . [ ت َ ق َرْ ری ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پی آب رفتن و جستن آنرا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تقریلغتنامه دهخداتقری ٔ. [ت َ ] (ع مص ) بند کرده شدن زن جهت استبراء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تقرئة شود. || بیرون آمدن از حیض . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تقرولغتنامه دهخداتقرؤ. [ ت َ ق َرْ رُءْ ] (ع مص ) فهمیدن . || پرستیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنسک . (اقرب الموارد). || فقیه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).