لغتنامه دهخدا
تتره . [ ت َ رِ ] (اِ) بمعنی مسخرگی و لاغ باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظرافت و لاغ و مسخرگی که الفاظ دیگرش تتربو و تتربوه هم هست . (فرهنگ نظام ) : لیکن کنم بار دگر کدبانوئیها بیشترگه زیر باشم گه زبر بی ریشخند و تتره ای . <p cla