تخاسیلغتنامه دهخداتخاسی . [ت َ ] (ع مص ) با هم سنگ اندازی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سنگ ریزه بهم انداختن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). رجوع به تخاسؤ شود.
تخاسولغتنامه دهخداتخاسؤ. [ ت َ س ُءْ ](ع مص ) مخاساءة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با هم سنگ اندازی کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). رجوع به تخاسی شود.
تخشیلغتنامه دهخداتخشی . [ ت َ خ َش ْ شی ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
متخاسیلغتنامه دهخدامتخاسی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) با هم سنگ اندازی کننده . (آنندراج ). با یکدیگر سنگ اندازی کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخاسی شود.
تخاسولغتنامه دهخداتخاسؤ. [ ت َ س ُءْ ](ع مص ) مخاساءة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با هم سنگ اندازی کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). رجوع به تخاسی شود.
متخاسیلغتنامه دهخدامتخاسی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) با هم سنگ اندازی کننده . (آنندراج ). با یکدیگر سنگ اندازی کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخاسی شود.