تخته بندیلغتنامه دهخداتخته بندی . [ ت َ ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) جبیره ای که در شکسته بندی با تخته کنند. (ناظم الاطباء). || تخته ٔ بزرگ از دو سوی بر سقف با طناب یا زنجیری آویختن و بر آن خوردنیها نهادن تا از تجاوز گربه و غیره مصون ماند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا
فمدیکشنری عربی به فارسیتکه , تخته , تخته کف , کلوخه , مقدار بزرگ و زياد , يک دهن غذا , دهان , ملوان , دهانه , مصب , مدخل , بيان , صحبت , گفتن , دهنه زدن () , در دهان گذاشتن() , ادا و اصول در اوردن , لقمه , دهن پر , مقدار
پالیسیلغتنامه دهخداپالیسی . (اِخ ) برنار. سازنده ٔ سفالینه های مینائی ، نویسنده و دانشمندفرانسوی ، موجد صنعت سفالگری در فرانسه ، مولد او آژِن در حدود سال 1510م . و ظروف سفالینه ٔ مزین به تصاویر ماهرانه ٔ او باعث شهرت بسیار او گردید گویند برای آنکه تجاربش به نتی
تخت جمشیدلغتنامه دهخداتخت جمشید. [ ت َ ت ِ ج َ ] (اِخ ) تخت جمشید آثار باقیمانده ٔ ارک و کاخ داریوش اول هخامنشی است ، که پس از گذشتن 189 سال از آغاز بنای آن ، اسکندر مقدونی ساختمان های آن را در سال 331 ق . م . سوزانده است . تخت جم
گیرة تختهبندیplanking clampواژههای مصوب فرهنگستانگیرهای که از آن برای نگه داشتن تخته به محل اتصال تا زمان اتصال کامل استفاده میکنند