لغتنامه دهخدا
ترزبان . [ ت َ زَ ] (ص مرکب ) ترزفان . (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). زبان آور و شخصی که گرم گفتگو شود و سخنهای تر و تازه بگوید. (برهان ). کنایه از خوش بیان . (از انجمن آرا). ناطق و به فصاحت سخن گوینده . (غیاث اللغات ). خوش زبان . (فرهنگ رشیدی ). زبان آور و کسی که سخنان تر و