لغتنامه دهخدا
کنبانیدن . [ کُم ْ دَ ] (مص ) مایل کردن و کج کردن . (ناظم الاطباء). || جنبانیدن . ظاهراً به معنی هل دادن در تداول عامه و تنه زدن باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):تزایغ؛ سوی یکدیگر کنبانیدن . (منتهی الارب ). مداغشه ؛... کنبانیدن دیگران و به شتاب زدگی خوردن آب و کم خوردن . (من