تساویلغتنامه دهخداتساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی الطرفین ؛ برابر شدن دو
عدالةدیکشنری عربی به فارسیقاعده انصاف , انصاف بي غرضي , تساوي حقوق , داد , عدالت , انصاف , درستي , دادگستري
جزائریلغتنامه دهخداجزائری . [ ج َ ءِ ] (اِخ ) سلیم بن محمدبن سعید حسنی . وی پیشوا بود و از نوابغ متفکران بشمار میرفت . اصل او از الجزائر و مولدش در دمشق بود. در آموزشگاه جنگ و آموزشگاه هندسه ٔ اسلامبول تحصیل کرد، و در ارتش عثمانی به رتبه ٔ قائم مقامی ارکان حرب رسید. او میل وافری به ریاضیات داشت
بردگیلغتنامه دهخدابردگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص ) اسارت . اسار. برده شدن . اسیری . غلامی و بندگی واسیری . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صفت برده . (از یادداشت مؤلف ). یکی از رسومی بود که از قدیم بین تقریباً تمام ملل جهان متداول بود نه تنها اقوامی که به کشاورزی ا
مشروطیتلغتنامه دهخدامشروطیت . [ م َ طی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) ساختمان کلمه مانند دیگر مصدرهائی که پسوند «ئیت » دارد عربی می نماید و چنان به نظر می رسد که از «مشروطه » اِ مفعول + «ئیت » ساخته شده است ، ولی چنان نیست که این نظر از هر جهت مورد تأیید باشد. بعضی گمان کرده اند که عثمانیان این کلمه ر
تساویلغتنامه دهخداتساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی الطرفین ؛ برابر شدن دو
متساویلغتنامه دهخدامتساوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) باهم برابر شونده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). برابر هم و مانند هم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تساوی شود. || برابر و یکسان و متوازی و راست و درست . (ناظم الاطباء) : گر در گذشته حمل غنی بر فقیر
تساویلغتنامه دهخداتساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی الطرفین ؛ برابر شدن دو