خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسطیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسطیح
/tastih/
معنی
۱. هموار کردن.
۲. پهن کردن.
۳. هموار کردن زمین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صاف، هموار، تراز ≠ ناهموار
۲. هموارسازی ≠ ناهموارسازی
۳. صاف کردن، همسطح کردن، هموار کردن ≠ ناهموار کردن
برابر فارسی
هموارساز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
regulate
تسطیح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هموارسازی سطح اولیۀ راه برای لایهکوبی
-
تسطیح
واژگان مترادف و متضاد
۱. صاف، هموار، تراز ≠ ناهموار ۲. هموارسازی ≠ ناهموارسازی ۳. صاف کردن، همسطح کردن، هموار کردن ≠ ناهموار کردن
-
تسطیح
فرهنگ واژههای سره
هموارساز
-
تسطیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tastih ۱. هموار کردن.۲. پهن کردن.۳. هموار کردن زمین.
-
تسطیح
لغتنامه دهخدا
تسطیح . [ ت َ ] (ع مص ) پهن کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برابر و هموار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تسطیح القبر، خلاف تسنیمه . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء...
-
تسطیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) هموار کردن ، پهن کردن .
-
تسطیح
دیکشنری فارسی به عربی
تنظيف
-
تسطیح
واژهنامه آزاد
یکنواخت کردن.
-
واژههای مشابه
-
levelling course
لایۀ تسطیح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] لایهای از مصالح که برای از بین بردن ناهمواریهای زمین، قبل از شروع عملیات لایهریزی، بر روی سطح قرار میگیرد
-
تسطیح کردن
لغتنامه دهخدا
تسطیح کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابر کردن . (ناظم الاطباء). هموار کردن . یکسان کردن . صاف و مسطح کردن زمین و جز آن . و رجوع به تسطیح و تسطح در همین لغت نامه شود. || علم تسطیح کره . دانستن چگونگی نقل کره است به سطح با حفظ خطها و دائره ها که بر...
-
تسطیح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
level
-
تسطیح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سطح
-
با بولدوزر تسطیح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bulldoze
-
میزان شیب در تسطیح و راه سازی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
grade