تشبهلغتنامه دهخداتشبه . [ ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) مانندگی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مجمل اللغة). مانستن . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مانند شدن . (آنندراج ) (از متن اللغة). شبیه گشتن و در عمل همانند شدن : تشبه به ، ماثله ُ و جاراه ُ فی العمل . (از اقرب الموارد) (
تسبیعلغتنامه دهخداتسبیع. [ ت َ ] (ع مص ) هفت عدد کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).هفت تایی کردن چیزی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (المنجد). || بر هفت رکن ساختن چیزی را. || شستن آوند را هفت بار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموا
تشبحلغتنامه دهخداتشبح . [ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) یازیدن آفتاب پرست بر چوب و مانند آن . یقال : تشبح الحرباء علی العود؛ ای امتد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از المنجد).
تشبعلغتنامه دهخداتشبع. [ ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) بتکلف سیر نمودن خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خود را سیر نشان دادن بدون سیر بودن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) || خود را آراستن بچیزی که ندارد و بسیار نمودن . (از متن اللغة). || افزون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن
مستنوقلغتنامه دهخدامستنوق .[ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) شتر نر که به ناقه تشبه جسته باشد. (از اقرب الموارد). || آنکه چیز دیگری را برای خود دعوی می کند مثل آنکه شعر دیگری را به خود نسبت دهد. (ناظم الاطباء). رجوع به استنواق شود.
ماننده شدنلغتنامه دهخداماننده شدن . [ ن َن ْ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شبیه کسی یا چیزی گردیدن . تشبه جستن : به چهره شدن چون پری کی توان به افعال ماننده شومر پری را.ناصرخسرو.
تأسللغتنامه دهخداتأسل . [ ت َ ءَس ْ س ُ ] (ع مص ) تأسل به پدر؛ خوی و عادت و خلق پدر گرفتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مانند شدن . تشبه .
خدائی کردنلغتنامه دهخداخدائی کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تشبه بخدا پیدا کردن . || پادشاهی کردن . سلطنت کردن . حکومت کردن . دست استیلا داشتن : بر آفاق کشور، خدائی کنی جهان در جهان پادشائی کنی .نظامی .
متشبهلغتنامه دهخدامتشبه . [ م ُ ت َ ش َب ْ ب ِه ْ ] (ع ص ) ماننده بچیزی . (آنندراج ). مانند و هم سان و مشابه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشابه شود.- متشبه مبطل ؛ کسانی اند که خود را در زمره ٔ صوفیان اظهار می کنند و از حیلت عقاید