تضازنلغتنامه دهخداتضازن . [ ت َ زُ ] (ع مص ) فراگرفتن با هم و همدیگر غلبه نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): تضازنا؛ تعاطیا فتغالبا. (اقرب الموارد).
تیدجانلغتنامه دهخداتیدجان . (اِخ ) دهی از بخش خوانسار شهرستان گلپایگان است ، که 1300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).